شهر نیویورک خانه های کافی ندارد. بصورت میانگین در حال حاضر 34 درصد درآمد قبل از مالیات نیویورکیها برای اجاره هزینه میشود که این رقم در سال 1965 تنها 20 درصد بود. دلایل زیادی وجود دارد که خانهها در نیوریورک گران هستند، اما ریشه همه اینها، حتی پس از همه گیری، یک چیز است. عرضه و تقاضا: مسکن ناکافی در شهر مطلوبی که ما دوست داریم به معنای فراهم آوردن رقابت بیشتر برای معدود خانه های جدیدی است که وارد بازار میشوند.
برخی از ساکنان نیوریورک خیال میکنند که به جای ساخت و ساز بیشتر، میتوانیم نیازهای مسکن را از طریق کنترل بیشتر اجارهبها، بر خلاف توصیه اکثر اقتصاددانان، یا علیرغم هزینههای گزاف و پیچیدگیهای سازهای میتوان نیاز سکونتی شهروندان با تبدیل همه برجهای اداری خالی به ساختمانهای مسکونی برآورده کرد. توجه به عمق این بحران، چنین اقداماتی همگی به معنای پرکردن چاه است و بسیاری را به نگرانی فرو برده است که اگر بخواهیم واقعاً صدها هزار خانه برای نیویورکی ها را فراهم بیاوریم، باید شهر را به جنگلی غیرقابل تشخیص از برجهای مسکونی تبدیل کنیم.
مقاومت در برابر چنین تغییری چیزی بیش از سروصداهای روزانهی روشنفکران نیویورکی است. بحران مسکن به یک مانع بزرگ تبدیل شده است و حیات نیویورک را تهدید می کند. همانطور که بنیامین آپلبام در روزنامه تایمز به تحلیلی از بحران مسکن نیویورک میپردازد و بیان میکند: «نیویورک بخاطر برجهای بلندمرتبهاش شهر بزرگی نیست. این یک شهر عالی است زیرا فرصت زندگی بهتر را برای مردم فراهم می کند.»
برای انجام این کار، نیویورک باید مسکن بیشتری بسازد، و این امکان نیز فراهم است. در نیویورک میتوان مسکنهایی برای بیش از یک میلیون نفر ساخته شود – مسکنهایی که اکثر نیویورکیها توان خرید آن را داشته باشند – بدون تغییر اساسی و جدی در منظر و هویت شهر.
تجربهی (کسی که نویسنده مقاله است) در شرکت معماریمان، به ما یادآور میشود که نگاهی تازه و جدید به مسکن داشته باشیم.
ما مسیری منطقی برای ساخت بیش از 500000 مسکن پیدا کردیم – واحدهای مسکونی که برای اسکان بیش از 1.3 میلیون نیویورکی کافی است – بیانکه تغییر اساسی در هویت فیزیکی محلههای شهر یا تغییر منظر تاریخی ایجاد شود.
هدف ما رسیدن به ۵۰۰۰۰۰ واحد مسکونی است، همانگونه شهرد
ار بیان کرده است که هدف نهایی خود عنوان کرده است.
واحدهای مسکونی نزدیک به حملونقل عمومی برای دسترسی ساکنان مناسب است و به لحاظ محیطی نیز مطلوب است، بنابراین مناطق شهری در فاصله ۶۰۰ متری از ایستگاههای قطار و پایانههای حملونقل همگانی را مورد بررسی قرار دادیم.
در مرحله بعد، مناطقشهری که به لحاظ مخاطرات زیست محیطی (سیل) میتواند خطرآفرین باشد، حذف کردیم.
ما به تقریب حدود ۶۹۰ هکتار زمین کمتر مورد استفاده را شناسایی کردیم. زمینهایی که خالی بودند، دارای ساختمانهای یک طبقه بودند، قطعات پارکینگ و ساختمانهای دارای که امکان تغییر کاربری به مسکونی داشتند.
برای هر قطعه، گونهای از مسکن طراحی کردیم که با بافت شهری اطراف آن هماهنگ و متناسب باشد.
این خواربار فروشی یک طبقه در محله کراون هایتس بروکلین را ببینید.
تبدیل به یک کاربری مختلط تجاری – مسکونی متوسط شده است. طبقهی همکف فروشگاه قرار میگیرد و در طبقات بالاتر ۵۸ واحد مسکونی ساخته میشود. به لحاظ منظر شهری نیز هماهنگ با بافتشهری اطراف خود است.
ما همچنین مناطقی را شناسایی کردیم که میتوانند پشتیبان توسعههای مسکونی محدودتر باشند، مانند این زمین خالی در لبه شمالی برانکس.
آپارتمانهای کمارتفاع میتواند واحدهای بیشتری برای سکونت فراهم آورد تا خانههای یکطبقه. اگر با دقت طراحی شوند، می توانند با اجزای بافتشهری پیرامون خود ارتباط برقرار کند.
این فروشگاه در فلاشینگ، کوئینز، فاصلهی چند دقیقهای با ایستگاه مترو دارد و آن هم خطی که مستقیماً به مرکز منهتن میرود. نمونهای شاخص از زمینهای کمتر استفادهشده.
در راستای تراکم ساختمانی بافت مجاور، یک برج مسکونی که طبقهی همکف آن شامل فراز کاربری تجاری است.
نمونهی آخر، ساختمانهای اداری که می توانند به آپارتمان تبدیل شوند.
تغییر کاربری اداری به مسکونی نیازمند حجم زیادی عملیات ساختمانی است. اما ما به پیشنهاد معقول برای اسکان بیشتر نیویورکی ها توجه میکنیم.
ساختمانهای مسکونی فرضی در تحلیل ما 520245 مسکن برای نیویورکیها مهیا میکند. با این تعداد واحد مسکونی جدید، بیش از یک میلیون نیویورکی دارای مسکن میشوند، مسکنهایی که نزدیک حمل و نقلشهری و دور از مناطق سیل زده، همگی در هماهنگی کامل با بافتشهری است.
البته ساخت مسکن تقاضای بیشتری را برای متروها و مدارس در برخی محله ها ایجاد می کند. اما 520000 مسکن میواند اقتصاد ما را تحریک کند. شهر را انسانمحورتر کند و برای مردم امنیت ایجاد کند و شهر را برای خانوادههای طبقه متوسط قابل دسترس تر کنند.
موانع سیاسی، قانونی و اقتصادی متعددی در مسیر بحران مسکن شهر نیویورک قرار دارد.
و از سوی دیگر دلایل زیادی وجود دارد که ساخت مسکن جدید را بسیار دشوار میکند از جمله منطقه بندی، کاهش مالیات بر زمین های خالی و کمتر استفاده شده، افزایش مستمر هزینه های ساخت و ساز، حذف مشوق های مالیاتی مهم. اما نباید به واسطهی گفتههای مسئولین که عدم ساخت مسکن را به تمام شدن ذخیره زمین یا آسیب به شخصیت و هویت شهر است به تعویق انداخت.
برای انجام این کار، نیویورک باید مسکن بیشتری بسازد، و این امکان نیز فراهم است. در نیویورک میتوان مسکنهایی برای بیش از یک میلیون نفر ساخته شود – مسکنهایی که اکثر نیویورکیها توان خرید آن را داشته باشند – بدون تغییر اساسی و جدی در منظر و هویت شهر.
تجربهی (کسی که نویسنده مقاله است) در شرکت معماریمان، به ما یادآور میشود که نگاهی تازه و جدید به مسکن داشته باشیم.
ما مسیری منطقی برای ساخت بیش از 500000 مسکن پیدا کردیم – واحدهای مسکونی که برای اسکان بیش از 1.3 میلیون نیویورکی کافی است – بیانکه تغییر اساسی در هویت فیزیکی محلههای شهر یا تغییر منظر تاریخی ایجاد شود.
هدف ما رسیدن به ۵۰۰۰۰۰ واحد مسکونی است، همانگونه شهردار بیان کرده است که هدف نهایی خود عنوان کرده است.
واحدهای مسکونی نزدیک به حملونقل عمومی برای دسترسی ساکنان مناسب است و به لحاظ محیطی نیز مطلوب است، بنابراین مناطق شهری در فاصله ۶۰۰ متری از ایستگاههای قطار و پایانههای حملونقل همگانی را مورد بررسی قرار دادیم.
در مرحله بعد، مناطقشهری که به لحاظ مخاطرات زیست محیطی (سیل) میتواند خطرآفرین باشد، حذف کردیم.
ما به تقریب حدود ۶۹۰ هکتار زمین کمتر مورد استفاده را شناسایی کردیم. زمینهایی که خالی بودند، دارای ساختمانهای یک طبقه بودند، قطعات پارکینگ و ساختمانهای دارای که امکان تغییر کاربری به مسکونی داشتند.
برای هر قطعه، گونهای از مسکن طراحی کردیم که با بافت شهری اطراف آن هماهنگ و متناسب باشد.
این خواربار فروشی یک طبقه در محله کراون هایتس بروکلین را ببینید.
تبدیل به یک کاربری مختلط تجاری – مسکونی متوسط شده است. طبقهی همکف فروشگاه قرار میگیرد و در طبقات بالاتر ۵۸ واحد مسکونی ساخته میشود. به لحاظ منظر شهری نیز هماهنگ با بافتشهری اطراف خود است.
ما همچنین مناطقی را شناسایی کردیم که میتوانند پشتیبان توسعههای مسکونی محدودتر باشند، مانند این زمین خالی در لبه شمالی برانکس.
آپارتمانهای کمارتفاع میتواند واحدهای بیشتری برای سکونت فراهم آورد تا خانههای یکطبقه. اگر با دقت طراحی شوند، می توانند با اجزای بافتشهری پیرامون خود ارتباط برقرار کند.
این فروشگاه در فلاشینگ، کوئینز، فاصلهی چند دقیقهای با ایستگاه مترو دارد و آن هم خطی که مستقیماً به مرکز منهتن میرود. نمونهای شاخص از زمینهای کمتر استفادهشده.
در راستای تراکم ساختمانی بافت مجاور، یک برج مسکونی که طبقهی همکف آن شامل فراز کاربری تجاری است.
نمونهی آخر، ساختمانهای اداری که می توانند به آپارتمان تبدیل شوند.
تغییر کاربری اداری به مسکونی نیازمند حجم زیادی عملیات ساختمانی است. اما ما به پیشنهاد معقول برای اسکان بیشتر نیویورکی ها توجه میکنیم.
ساختمانهای مسکونی فرضی در تحلیل ما 520245 مسکن برای نیویورکیها مهیا میکند. با این تعداد واحد مسکونی جدید، بیش از یک میلیون نیویورکی دارای مسکن میشوند، مسکنهایی که نزدیک حمل و نقلشهری و دور از مناطق سیل زده، همگی در هماهنگی کامل با بافتشهری است.
البته ساخت مسکن تقاضای بیشتری را برای متروها و مدارس در برخی محله ها ایجاد می کند. اما 520000 مسکن میواند اقتصاد ما را تحریک کند. شهر را انسانمحورتر کند و برای مردم امنیت ایجاد کند و شهر را برای خانوادههای طبقه متوسط قابل دسترس تر کنند.
موانع سیاسی، قانونی و اقتصادی متعددی در مسیر بحران مسکن شهر نیویورک قرار دارد.
و از سوی دیگر دلایل زیادی وجود دارد که ساخت مسکن جدید را بسیار دشوار میکند از جمله منطقه بندی، کاهش مالیات بر زمین های خالی و کمتر استفاده شده، افزایش مستمر هزینه های ساخت و ساز، حذف مشوق های مالیاتی مهم. اما نباید به واسطهی گفتههای مسئولین که عدم ساخت مسکن را به تمام شدن ذخیره زمین یا آسیب به شخصیت و هویت شهر است به تعویق انداخت
ثبت دیدگاه