1

آیا مردم در آپارتمان‌ها محبوس می‌شوند و شهر تبدیل به یک خانه‌ی بزرگ می‌شود؟

موقعیت‌های استثنایی از لحاظ تاریخی ضعیف‌ترین بخش‌های تمدن‌های انسانی را برجسته کرده است. اگر رویدادهای تاریخی به میزان حضور و اثرگذاری‌شان، مسیرهای جدیدی از زندگی را می‌گشودند که بعدها به عنوان انگیزه‌ای برای پیشرفت‌های انسانی در آینده فراهم می‌کردند. کرونا آخرین وضعیت استثنایی بود که تمام جهان با آن درگیر شد، اولین بیماری همه گیر در جهان جهانی شده – دنیایی که شکننده بود، اما تصور نمی شد آنقدر ضعیف باشد که ویروس کرونا ثابت کرده است. دولت‌ها با اجرای اقدامات کاملاً دفاعی، ترویج قرنطینه جمعیت، یک سیستم دفاعی که مستقیماً از همه‌گیری مرگ سیاه قرن چهاردهم گرفته شده بود، پاسخ دادند و نشان داد که چگونه راه‌حل‌های مؤثرتری در طول قرن‌ها ایجاد نشده است. این فقدان آمادگی، ناکارآمدی سیاسی را در سراسر جهان روشن می‌کند، اما همچنین منجر به کشف مجدد خانه به‌عنوان مکانی مرکزی در زندگی مردم، ساختاری حیاتی برای عبور از بحران شده است.

تا پیش از رویدادهای اخیر، خانه تحت یک فرآیند گسترش فراتر از مرزهای فیزیکی خود قرار گرفته بود، فرآیندی که عمدتاً با انقلاب فمینیستی دهه 1960 آغاز شد، که شاهد مبارزه زنان علیه پیوند خانگی بود و جای خود را به یک دگرگونی آهسته اما اجتناب ناپذیر خانه داد. خود و نقش آن در شهر انقلاب جنسیتی زنان را وارد پویایی های تولیدی کرد. آنها خود را از حبس خانگی رها کردند و به تدریج در محیط های شهری مولد سنتی گنجانده شدند. از آنجایی که فرد مشخصی برای رسیدگی به تمام نیازهای خانگی وجود نداشت، خانه به خود ارجاع و مستقل تبدیل شد. با خالی شدن تدریجی خانه، خانواده شروع به گسترش به داخل شهر کرد.

این فرآیند با انقلاب دیجیتال اخیر تقویت شد که به گفته مانوئل کاستلز، ظهور سبک زندگی جدید مبتنی بر سرعت عمل، رشد فردیت و گسترش روابط عمومی را تحریک کرد. همانطور که از نوسانات اقتصادی بازار مالی مشهود است، سرعت جایگزین همه جا شده است، و روش اندازه گیری زندگی روزمره را تغییر داده است: از ساعت ها و روزها به ثانیه ها و نانوثانیه ها. جریان های ارتباطی سرعت گرفته است و در دسترس بودن کامل ما در هر جنبه ای از زندگی مورد نیاز است. این لایه اطلاعاتی جدید با لایه مادی همپوشانی دارد، ظرفیت آن را افزایش می دهد و متغیر زمانی را بر لایه فضایی غالب می کند. اگر دسترسی به واقعیت های متعدد و متفاوت بدون حرکت فیزیکی امکان پذیر باشد، با استفاده از دستگاهی که قادر به فعال کردن لایه دیجیتال است، مانند تلفن هوشمند یا رایانه، محیط عمومی همه جا حاضر می شود. رویدادها، اخبار، ابتکارات، مکان‌ها و فعالیت‌ها از سرتاسر جهان در حال حاضر همیشه در زندگی روزمره حضور دارند، با قابلیت و دسترسی بی‌سابقه‌ای. این اشباع اطلاعات و سهولت دسترسی به آن همچنین کنترل عمومی جریان اطلاعات توسط چند شرکت را پنهان می کند و باعث هدف گذاری داده های خاص می شود. حوزه بیرونی و عمومی در حال ادغام با حوزه شخصی و خصوصی است و همان فضا و یک زمان را اشغال می کند.

در نتیجه، دوگانگی‌های سنتی مانند مرد/زن، کار/تفریح، خانه/دفتر، خانه/شهر، داخل/خارج، با گسترش بیشتر خانه به داخل شهر و افزایش در وب ناپدید می‌شوند. در حالی که خانه به تدریج عمومی می شود، شهر به طور فزاینده ای خانگی می شود. جنبه ها، الگوها و رفتارهای حوزه خانگی در بارها، دفاتر، موزه ها، مراکز فرهنگی، میادین، ایستگاه ها و فرودگاه ها بیان می شود. ایده خانه سنتی به عنوان پناهگاهی در برابر اضطراب های بیرونی که به قرن هجدهم بازمی گردد، با نزدیک شدن و نزدیک شدن جمعیت به ایده «کوچ نشینی» دلوز و گاتاری، در حرکت مداوم و بدون شرط تعلق خاص، ضعیف می شود. . خانه ویژگی منحصرا خصوصی خود را از دست می دهد تا کاملاً به حوزه عمومی باز شود. از آنجایی که خانه یک ریزجهان بسته است، گره‌ای از یک سری روابط جهانی بی‌نهایت در دنیایی بیش از حد متصل، عمومی، در دسترس و قابل مشاهده است. دنیای بیرونی

این بیماری همه گیر فضای عمومی را در یک لحظه لغو کرد و بلافاصله آن را خطرناک و مضر برای سلامتی نامید. پارک‌ها و میادین برای جلوگیری از تجمع مردم، تمام فضاهای دارای فعالیت‌های تجاری و همچنین مکان‌های تفریحی بسته شدند، در حالی که اکنون خیابان‌ها به سرعت عبور می‌کنند و به هر قیمتی از تماس انسانی اجتناب می‌شود. تنها شکل فعالیت عمومی که بدون تغییر باقی می‌ماند، تحویل در خانه است: Glovo، Deliveroo، Amazon شهروندی جدید هستند. کووید-19 سلامت را در اولویت قرار داده است و ملکه قدیمی، یعنی اقتصاد را به حاشیه برده است. مانتراهای “فقط انجامش بده”، “گرسنه بمان، احمق بمان” با #در خانه بمان جایگزین شده است. دنیای بیرونی ما به دنیای داخلی های پیوسته تبدیل شده است، همانطور که در کامپو مارزیو پیرانسی بیان شده است، جایی که شهر به صورت توالی از ساختمان ها، بدون خیابان، بدون میدان، بدون نما ترسیم شده است. دنیای بدون فضای عمومی بار دیگر با خانه داری مطلق نقاشی های امانوئل دو ویت یکی می شود، جایی که خانه به جای عمومیت مطلق استنسیل های معاصر بنکسی، که از فضای شهری به عنوان یک فضای شهری استفاده می کند، قهرمان پرافتخار و بدون زندگی عمومی است. زمینه سیاسی برای تمرکز بر درگیری های عمومی.

ایده فضای عمومی خالی در جوامع قرن بیست و یکمی غیرقابل تصور به نظر می رسید. در سال‌های اخیر، اکثر خانه‌ها در مراکز کلان شهرها تغییر کاربری داده، شکافته و مناسب‌سازی شده‌اند و هر چه بیشتر حوزه عمومی را تحت تأثیر قرار داده‌اند. طبق آمار کمیسیون اروپا، حدود 35 درصد از مسکن شهری در اروپا را خانه‌های کوچک، با آشپزخانه‌های ضعیف، فضای نشیمن و انباری کم، و بسیاری از آنها با نور طبیعی کم، بدون تهویه متقابل یا حتی نماهای خارجی تشکیل می‌دهند. دائما در حال افزایش است. با این حال، از آنجایی که پیکربندی این خانه‌ها به گسترش آن‌ها در حوزه شهری متکی است، زمانی که فضای عمومی غیرقابل دسترس می‌شود، ناکافی هستند. در مواجهه با بحران کنونی، محدودیت های آنها به طرز دردناکی آشکار می شود.

امروز، نوستالژی به خانه‌های کوچک ما هجوم می‌آورد، زندگی قبل از قرنطینه را به یاد می‌آورد و اشکال جدیدی از اجتماعی شدن، همبستگی و مراقبت ایجاد می‌کند که به دنبال آرامش در بخش‌های اتمیزه‌شده فضای عمومی است که ما به آن نگاه می‌کنیم. بالکن‌ها و سقف‌ها به‌عنوان جایگزین‌های جدیدی برای میدان شهری در نظر گرفته می‌شوند و به مکان‌هایی تبدیل می‌شوند که امکان برقراری ارتباط، پیدا کردن دوستان جدید، معاشقه، آواز خواندن، رقصیدن، ورزش کردن، همه از «فاصله امن» وجود دارد. مردم از هر راهی برای یافتن یک بعد عمومی جدید تلاش می کنند، گاهی اوقات به معنای واقعی کلمه خانه ها را به بیرون باز می کنند و عناصر معماری پنجره ها، ایوان ها، آستانه ها، سقف ها و بالکن ها را به وسایل جمعی جدید تبدیل می کنند. انسان یک موجود جمعی است، همانطور که در بسیاری از تصاویر هیت رابینسون از دهه 1930 گزارش شده است، جایی که او بر روابط شهری ممکن متفاوت در ساختمان‌های مدرن تأکید می‌کند.

علیرغم بهترین تلاش ما، جوامع در دنیای مجازی قدرتمندتر گرد هم می آیند. در حالی که فضای عمومی مادی تقریباً ناپدید شده است، ظهور بی‌سابقه‌ای از فضای عمومی دیجیتال وجود دارد: تنها راه برای «خروج» از خانه. دستگاه‌های دیجیتالی فراگیر دیگر در به اشتراک گذاشتن تجربه ذهنی با دنیای مادی محدود نیستند، اکنون تقریباً به طور کامل جایگزین نیازهای فضایی و اجتماعی شده‌اند که قبلاً در شهر ایجاد شده بود. آنها راه اصلی ایجاد یک واقعیت عمومی پیچیده جدید را نشان می دهند، که به نوعی می تواند محدودیت های محیط داخلی اجباری قرنطینه شده را فراتر از محدودیت های فیزیکی آن گسترش دهد. آنها انواع جدیدی از رفتارهای جمعی و همچنین داخلی را ایجاد می کنند.

همانطور که محیط شهری در حوزه خانگی از طریق شبکه های دیجیتال گسترش می یابد، باعث ایجاد انقلابی در درک خود خانه می شود. محیط های خصوصی و صمیمی در ارتباط مستقیم قرار می گیرند. چت‌های ویدیویی خانه‌های ما را به خانه‌های عزیزانمان، اما همچنین خانه‌های کارفرمایان و حتی غریبه‌ها نشان می‌دهند. «اینترنت اشیا» کوین اشتون می تواند به طور متناقضی به «اینترنت خانه ها» تبدیل شود. همانطور که ما سعی می کنیم روابط انسانی را حفظ کنیم و آن را پرورش دهیم، زیبایی شناسی خانه بر زیبایی های شهر قرار می گیرد و به طور بالقوه درک جدیدی از محیط شهری ایجاد می کند. دیگر باری برای خوردن قهوه وجود ندارد، اما میلیون ها آشپزخانه وجود دارد. دیگر میدانی برای ملاقات وجود ندارد، میلیون ها اتاق نشیمن وجود دارد. جریان‌های فیلم جمعی سعی می‌کنند تعطیلی سینما را جبران کنند، در حالی که کلاس‌های باشگاه هرگز تا این حد پر نبوده است و صدها نفر تمرین‌های زنده را دنبال می‌کنند. مسابقات قهرمانی دیجیتال جدید به وجود می آیند که حرفه ای ها، آماتورها و بازیکنان الکترونیک را گرد هم می آورد. از ورزش و سرگرمی گرفته تا افتتاحیه نمایشگاه‌ها، تقریباً هر فعالیت جمعی سنتی را می‌توان امروزه در آلتر ایگوی دیجیتالی آن یافت که در عین حال تماس فیزیکی، نزدیکی و ایده فضا را به عنوان یک بیان سه بعدی زندگی قربانی می‌کند.

مهمتر از همه، ظهور کار از راه دور شاید واضح ترین و ضروری ترین این فعالیت های دیجیتالی باشد. کار غیر مادی مائوریتزیو لازاراتو در نهایت تسلیم کار هوشمند شد و نشان داد که جایگزینی مقرون به صرفه برای بسیاری است. این تغییر علیرغم مزایایی که دارد، شکاف طبقاتی و نابرابری های اقتصادی-اجتماعی را نیز تشدید می کند. فقط فعالیت های مربوط به کار غیر مادی را می توان تغییر مکان داد. این واقعیت که این نوع کار می تواند در خانه ها نیز انجام شود به این معنی است که در ایده کلی «عدم بهره وری خانگی» گنجانده شده است، و بنابراین اغلب می تواند بی ارزش شود و در نتیجه دستمزدها و سطح کمک کاهش یابد. کار از خانه می تواند منجر به انحلال بیشتر ایده اوقات فراغت شود و وارد یک پویایی کاری بیگانه 24/7 شود.

در عین حال، کار از خانه می تواند عادت رفتن به دفتر را به طور جدی تضعیف کند و باعث بازنگری کامل در خانه ها و شهرها شود. در واقع خانه‌ها احتمالاً باید از این پس با در نظر گرفتن امکان دورکاری طراحی، ساخته و تنظیم شوند، فضاها و مکان‌هایی که امکان پیکربندی دستگاه‌های کاری وجود دارد و می‌توان از آنها در آرامش و کارآمدی استفاده کرد. خانه را، برای اولین بار در تاریخ خود، می توان به عنوان مولد در معنای سرمایه داری این واژه تعریف کرد و از نقش تاریخی بازتولیدی خود که توسط جنبش فمینیستی آشکار شد فاصله گرفت. اگر ساختار خانه‌ها به گونه‌ای باشد که از نظر فضایی تولیدات غیرمادی را در خود جای دهد، نیاز به دفاتر در شهرها ممکن است از بین برود. کل ساختار شهری که در طول صنعتی شدن به وجود آمده است ممکن است مجبور به بازسازی سنگینی شود و راه هایی برای پر کردن خلاءهای شهری جدید بیابد.

هنگامی که فعالیت های این خانگی گسترش یافته با استفاده های جدید به خانه بازگردد، انعطاف پذیری، کمال پذیری و سازگاری جدیدی را طلب می کند. خانه این بیماری همه گیر به عنوان مرکز کلی زندگی بشر دوباره کشف می شود. مدل آن خانه حومه‌ای قرن گذشته را با برخی تفاوت‌های کلیدی به یاد می‌آورد: خانه همه‌گیر اندازه خانه حومه شهر را ندارد، یا چهره گوشه‌نشین، زن، برای رسیدگی به کارهای خانه. خانه ای است که دیگر نه ساختار و فضاهایی دارد که کاملاً خودمختار شود و نه حتی می تواند خود را به محیط شهری رها کند. این مدلی است که نه برای این بحران و نه برای سایر بحران‌های اخیر آماده نبود – این مدلی است که باید مورد تردید قرار گیرد.

بین مقیاس حداقل سلول خانه و کل سلول شهر، کووید-19 اهمیت و ضرورت جامعه را در مقیاس متوسط برجسته می کند، به ویژه برای آن بخش عظیمی از جمعیت کلانشهرهای اروپا (حدود 60 درصد بر اساس). به (Eurostat) که دیگر ایده واحد خانواده سنتی را منعکس نمی کند: افرادی که به تنهایی یا به صورت جفت زندگی می کنند، سالمندان، دانشجویان و کارگران جوان در میان آنها. برای این بخش از جمعیت، لازم است خانه را به عنوان مجموع فضاها و زمان های جمعی تعریف کنیم که از یک هسته کوچک اما مرکزی مسکن شروع می شود. مکان های رو به بیرون ترجیحا دارای بالکن، با سقف های قابل دسترس و مجهز، با دسترسی به خدمات جمعی، وسایل دیجیتال برای ورود به دنیای مجازی، فضای کافی برای فعالیت های داخلی. مکان هایی که در لحظات بحران نشاط بیشتری را فراهم می کنند، اما در عین حال امکان تاب آوری، حفاظت و مراقبت بیشتر از جمعیت توسط خود جمعیت را فراهم می کنند و از سایه انزوای اجتماعی جلوگیری می کنند. خانه‌ها برای بزرگ‌تر شدن مجدد به‌طور قابل توجهی تلاش خواهند کرد: بازگشت به گذشته ناپایدار و نابرابر منطقی نیست، اما نباید کورکورانه وارد آینده‌ای شوند که در آن نابرابری‌ها فقط در شکل تغییر می‌کنند. در حالی که ما نباید خانه‌ها و شهرها را صرفاً برای دوره‌های قرنطینه طراحی کنیم، این بحران موضوعاتی را که ممکن است قبلا نادیده گرفته می‌شد، روشن کرده و به آنها فوریت جدیدی می‌دهد. ایده اجتماع و نیاز به اشتراک گذاری و مراقبت در اولویت قرار گرفته است. اگر شهرها و خانه‌های ما برای این نیازها در شرایط استثنایی مناسب نیستند، به این معنی است که به اندازه کافی قوی نیستند، به اندازه کافی انعطاف‌پذیر نیستند، برای زمان‌های «عادی‌تر» که کم کم به آن‌ها برمی‌گردیم، به اندازه کافی خوب نیستند.

وضعیت‌های خاص تاریخی همواره تمدن انسانی را با نقاط ضعف خود مواجه کرده است. به هر میزان ابعاد و عمق تاثیر این رویداد‌های تاریخی بیشتر باشد به دنبال آن ظرفیت تمدن‌های انسانی برای کشف و جستجوی مسیرهای جدید بیشتر فعال می‌شود و پایه‌ای برای پیشرفت‌های انسانی در آینده می‌شود. کرونا آخرین وضعیت تاریخی بود که تمام جهان معاصر با آن روبرو شد. ویروس کرونا شدت ضعف شهرها و جوامع ساخته شده انسانی را به وضوح نشان داد. زمانی که قرنطینه‌ی جمعیت و شکل‌گیری یک راهکار دفاعی در برابر آن تبدیل به دستورکار تمامی دولت‌ها در جهان شد. اما فقدان آمادگی جوامع انسانی مقابل بحران جهانی کرونا سبب شد که خانه به عنوان مکان مرکزی در زندگی مردم و آخرین پناهگاه انسان مورد توجه واقع شود. تا پیش از بیماری همه‌گیر کرونا، خانه در اروپا تحت فعالیت‌های سرمایه‌داری مرزهای فیزیکی خود را از دست داده بود و تبلور تمامی فعالیت‌های خانگی در شهر به وقوع می‌پیوست. گسترش خانه‌ کوچک مقیاس در حال افزایش بود و حتی خانه برای فعالیت‌های اولیه هم ناتوان شده بود و به معنای دیگرعمومی‌سازی فضای خصوصی شدت یافته بود. اما این وضعیت تاریخی خاص به انسان یادآور شد که ساختارفضایی خانه به چه میزان دست‌خوش تحول‌های گوناگون شده است. محصول مواجه انسان با کرونا، کشف مجدد خانه به عنوان مکان و فضایی مرکزی برای تولید، زندگی جمعی و … است. این بحران موضوع‌هایی را روشن کرد که قبلا نادیده گرفته شده بود. اگر خانه‌های ما برای نیازهای جمعی در شرایط استثنایی مناسب نیستند، به این معنی است که به اندازه کافی مطلوب نیستند و باید مورد بازنگری قرار گیرند.

 

ثبت دیدگاه