عوامل بسیاری بر کیفیت زندگی فضاهای مسکونی تاثیرگذار است، یکی از عوامل تاثیرگذار بر کیفیت زندگی در فضای مسکونی، فضاهای داخلی مسکن است. این فضاها در طول زمان، دچار تغییرات بسیاری شدهاند. این تغییرات و دگرگونیها شامل دگرگونیهای در نوع فضاها، الگوی فضاها، اسمفضاها، مبلمان فضاها، کاربرد آنها و از همه مهمتر اندازه فضاها است. در دهههای گذشته فضاهاي داخلی خانههای ایرانی شامل طیفی از فضاهای متنوع با حریممشخص بود ولی در دوران اخیر فضاهای داخلی خانهها تحت تاثیر عوامل گوناگون تبدیل به فضاهای تابع عملکردها و نیازهای بیولوژیک شده، با نامهای نشیمن و آشپزخانه، اتاق خواب و سرویس بهداشتی که میتوان با عنوان عناصر مسکونی از آنها نام برد. عناصری که مبلمان و اشیای حاضر در فضاها بیشتر تعیینکنندهی عملکرد و نوع استفاده از آن فضا است. تغییر در فضاهای سکونتی نشان از تغییر در نحوه زندگی ساکنان خانهها دارد. شیوه زندگی به مجموعهای کم و بیش جامع از عملکردها اشاره دارد که فرد آنها را به کار میگیرد، چون نه فقط نیازهای او را تامین میکنند، بلکه روایت خاصی از هویت شخصی خود در برابر دیگران برمیگزیند. شیوه زندگی پدیدهای فرهنگی است که عامل فرهنگ در ساخت و شکلدادن به آن تاثیر دارد. تفاوت در فرهنگ، تفاوت در شیوه زندگی را به وجود آورده است. لذا شیوه زندگی امروزی متفاوت با شیوه زندگی در روزگار گذشته است. ولی آنچه که هنوز از فرهنگ گذشتهی ایرانی به یادگار مانده است، توجه ویژه به فضاهای جمعی در بین ایرانیان است. لذا هنوز ترجیحها برداشتن نشیمنها یا فضاهای پذیرایی است که پاسخگوی تعاملات اجتماعی و دورهم جمعشدنهای خانواده باشد. در ادامه با توجه ویژه بر سیر تطور فضاهای جمعی در خانه و مسکن ایرانی میپردازیم و این سیر تطور را در سه دوره بررسی میکنیم.
شیوهی زندگی در خانههای سنتی (خانههای حیاط مرکزی)
فرمفضاهای خانه و روابط فضاها به منزله تبلور فرهنگ هر زمانه عمل میکند که شیوه زندگی و موقعیت اجتماعی ساکنان آن را توصیف میکند. خانه به عنوان آینهاي است که نظام خانواده و موقعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی یک جامعه را منعکس میکند. در خانه ایرانی رابطه بین فضاهاي معماري و عوامل فرهنگی-اجتماعی بر مبنای ساختار خانواده بوده است. ساختار خانواده نه تنها در طول دورانهای مختلف، بلکه با توجه به یک مقطع زمانی معین از زندگی خانوادگی نیز بیانگر پیچیدگی و تنوع جنبههای زندگی است که در قلمرو یک خانه روی میدهد. تنوعجنبههای زندگی سبب شده است که شیوه زندگی به صورت همگرا در سازمان فضایی خانه عمل کند. به این معنا که سازمان فضایی خانه ایرانی در کل و در هر جزء فضا، خانواده و روابط اعضای خانواده با یکدیگر، رابطه خانواده با خویشاوندان، دوستان و همسایگان را مد نظر قرار داده است. به فرد و قلمرو خصوصی مورد نیاز وی و همچنین رفتارهایی که در خلوت و فضای خصوصی مورد نیاز است و همچنین معاشرتهای خاص هر یک از افراد خانواده توجه کرده است. برای نیازمندیهای انسان در سنین مختلف در این سازمان فضایی، پاسخ فضایی وجود دارد و به ارتباط انسان با طبیعت اندیشیده شده است. راهحلهای معمارانه و پاسخهای فضایی معماری خانههای تاریخی بر اساس این تنوع ابعاد زندگی بر مبنای سه مفهوم محوری شکل گرفتهاند:
انعطافپذیری سازمان فضایی و امکان بسط و ترکیب فضاها با یکدیگر
وجود فضاهای حریم
طراحی ترکیبی جز فضاها
امکان ترکیب انواع فضاها و بسط آنها به یکدیگر فرصتی برای معاشرت با دیگران تا برگزاری مراسمها فراهم میآورد. علاوه بر این وجود فضاهای بینابینی و حریم، درجات مختلفی از طیف فضای خصوصی تا عمومی را در خانه شکل داده است. به عنوان مثال فضاهای کاملا خصوصی همچون اتاقهایی که در بالاخانه قرار میگرفتند، اتاقهای زاویه و فضاهایی که در سازمان فضایی خانه در دورترین لایه فضایی نسبت به حیاط قرار گرفتهاند و همچنین مجموعهای از فضاهای باز، بسته و پوشیده به صورت حیاط، ایوان، اتاق و راهروهای کناری آنها که به صورت حریم عبوری و فضایی این مجموعه عمل میکند. زندگی خانوادگی در این مجموعه فضاها به صورت مستقل از سایر فضاها امکانپذیر بود. وجود چنین فضاهایی نشان از اهمیت تعامل اجتماعی در خانههای ایرانی و تاثیر شیوه زندگی بر سازمان فضایی خانهها و اختصاص نسبت زیادی از سطح اشغال خانه به فضاهای جمعی و عمومی و درعین حال تبدیل فضاهای جمعی به فضاهای شخصی و برای استفاده زندگی فردی نیز دارد.
تمامی خانهها، چه کوچک و چه بزرگ، از نظام فضایی واحدی پیروی میکردند. حیاط در همه این خانهها مرکزیت تام دارد و همانند قلب خانه عمل میکند. سه گروه فضایی کاملاً مشخص و متمایز در تمامی این خانهها حضور دارند. گروه فضاهای بسته، گروه فضاهای سرپوشیده (نیمه بسته/نیمه باز) و گروه فضاهای باز و همه فضاهای بسته بطور غیرمستقیم و عمدتاً از طریق فضاهای سرپوشیده با حیاط مرتبط هستند. حیاطها از نظر احساس فضایی همانند یک اتاق عمومی سرباز عمل میکنند. ترکیب سه گروه فضاهای باز، بسته و پوشیده به نحوی است که یکدیگر را تعریف میکنند. فضاهای باز فضاهای بسته را و بالعکس، در این میان فضاهای نیمهبسته نقش فضاهای گذار را در ادامه فضاهای باز و بسته برعهده میگیرند. بنابراین حیات و فضاهای عمومی بستری برای شکلگیری دیدارها، دورهمیها، مواجهه و تعامل همسایگان با یکدیگر است و نقش مهمی برای شکلگیری خاطرات جمعی ایفا میکنند.
شیوهی زندگی در خانههای دورهی میانه (خانههای حیاطدار قبل از ورود آپارتمان)
مواجه ایرانیان با اندیشهی غربی دستکم از دورهی مشروطه، بدنهی جامعه را درگیر خود کرد. از اواسط دورهی قاجار، تأثیر مواجهی ایرانیان با تفکر غربی در همهی مظاهر زندگی آنان خود را نشان داد. بارقههای مدرنیزاسیون در تزیینات پیدا شد؛ سپس الگوگیری از نقشمایهها؛ برای مثال نقش گلفرنگی در گچبری و کاشیکاری و… . اسلوب کلی خانهها بر همان سیاق قبل بود و تنها در تزیینات مایههای فرنگی حضور داشت. رفته رفته این تاثیرپذیری در خانههای اشرافی جدیتر شد؛ از تزیینات به مبلمان و به عبارتی انتظام فضاها سرایت کرد و سپس به اسلوب خانه نیز راه یافت. آمدن میز و صندلی و لوستر و شومینه و… هرچند در ابتدا معنایی جز همان تزیینات نداشت، ناخودآگاه عاملی شد بر تحول سبک زندگی. اگر تا پیش از این، خانههای شهری اشراف همان الگوی حیاط مرکزی را داشت و خانه باغهایشان کوشک بود، این ّ الگوی کوشکی به تأسی از ویلاهای غربی به خانههای شهری آنان نیز تسری یافت. خانهی مستوفی الممالک، خانهی قوامالسلطنه (موزهی آبگینه) و… همگی به تأسی از ویلاهای غربی ساخته شدند، ولی نمیتوان آنها را ویلا به معنی کامل فرنگی دانست.
پس تا این زمان، با اینکه مواجهی با مظاهر تمدن غربی جدی شده بود، تاثیری اساسی بر خانههای عموم مردم نداشت و مدرن شدن همان سیر طبیعی و درونی خود را داشت؛ یعنی تکیهی اصلیاش بر ریشههای کهنه بود و تنها در ظواهر امر تغییراتی میکرد و یا از غرب تاثیر میگرفت. هرچه به انتهای دورهیقاجار نزدیک میشویم و به خصوص در دورهی پهلوی اول، مدرنشدن شکلدیگری به خود گرفت و به معنی صرفنظر کردن از داشتهها و جایگزین کردن آنها را پیدا کرد.
اما مدرنیسم در دوره پهلوی اول با همهی توانش نتوانست تغییری اساسی در مفهوم خانه برای ایرانیان پدید آورد؛ تصویر خانههای پهلوی اول، حتی محقرترین آنها با حیاط و حوض و درخت و ایوان پیوند دارد و این نشان میدهد که آشنایی با منش غربی در زندگی، ایرانیان را از کیفیات قبل و تلقی پیشینشان دربارهی مفهوم خانه منصرف نکرده بود؛ ولی نوع جدیدی از کیفیت در این دوره موضوعیت یافت و آن آسایش بود. نمود اهمیت یافتن آسایش در خانهها تغییر سبک زندگی این بار در بدنهی جامعه بود و دیگر نه فقط در خانههای متمکنین و اشراف. در این دوره، میز و صندلی و مبل و تختخواب جای خود را در خانههای عموم مردم باز کرد. ولی این تغییر سبک زندگی بسیار سطحی بود و کنه معنای خانه را نزد ایرانیان، دستخوش تغییر اساسی نکرد. کنه معنای خانه چه بود که عوض نشد؟
از اواخر دههی ۳۰ فضاهای خانه ایرانی دچار تغییر شد، حیاط دیگر حیاط مرکزی نبود و فضاهای خدماتی با فضای خانه تلفیق شده بود. حوض یا حذف شد و یا جای خود را به استخر داد و ایوان به تراس تبدیل شد. معنی باغچه و درخت به چمن و گلکاری تغییر کرد. حیاط نیز معنی پارکینگ به خود گرفت. از اواسط دههی چهل، بهمرور، این موضوع، کاریترین ضربه را به مفهوم خانه وارد کرد و از آن پس، رفتهرفته خانه به کمیت و عملکردها تقلیل پیدا کرد. در گذشته، فضای اصلی خانه دور حیاط مرکزی اسمهایی داشت که بیشتر بر کیفیتشان دلالت میکرد تا بر عملکردشان؛ تالار، سهدری، پنجدری، شاهنشین و… . اما از پس از دههی چهل، فضاهای خانه را با عملکردهایشان با نامهایی چون پذیرایی و ناهارخوری و خواب و آشپزخانه و… میشناسیم.
از سوی دیگر سرعت تغییر عملکردها بواسطه تکنولوژی سبب شده بود که فضاها نیز دچار دگرگونی شوند. نزدیکی فضاهای نظافت به اتاقها و آشپزخانه نورانی و پرقفسه و همچنین جایگزینی فضاها با اشیایی مانند یخچال و فریزر که به راحتی غذا و آذوقه را برای مدت طولانی نگهداری میکردند و جای چندانی را هم اشغال نمیکردند. در این تغییر شیوه، حیاط تبدیل به چهل درصد کل خانه شد که اکثرا مورد استفاده برای پارکینگ و یا بیاستفاده و فقط برای عبور و مرور بود. زندگی ایرانی در این برهه در عملکرد و تقلیل مفهوم عملکرد به یکی از نیازهای بیولوژیک مانند خواب و خوراک خلاصه شد. فضاهای خانه با توجه به نیازهای معمول تقسیمبندی میشود. عرصهبندی خانه با توجه به نیازها نیز همچنان در پیوند با حضور فضای جمعی در مرکز خانه است. عملکردها حول عملکرد پذیرایی شکل میگرفت و همچنان عرصه جمعی در بطن خانه مورد توجه است. چه به لحاظ مساحت و چه به لحاظ کارکردهای فیزیکی.
شیوهی زندگی در خانههای دورهی معاصر (خانههای آپارتمانی)
الگوی ساخت مسکن در تهران دچار تحول زیادی شد. این تحولات با تغییر خانههای حیاط مرکزی به خانههای حیاطدار ردیفی آغاز و با تبدیل به بناهای آپارتمانی با فضاهای مشاع، ادامه یافت. سازمان فضایی مسکن امروز تهران با تفاوتهای عمده نسبت به الگوهای پیشین، تحت تاثیر بلند مرتبهسازی در ابتدا آپارتمانهای کمتر از ۶ طبقه و بعد از آن برجهای مسکونی شکل گرفت.
توجه به عملکردهای زیستی و همچنین پررنگشدن سازمان فضایی بواسطه دو عامل اقتصادی و سازهای در ساختمانهای بلندمرتبه آپارتمانی تحول مهمی در خانههای دوره معاصر است. فضاهای مسکونی باید بهینهترین عملکرد در ارتباط با مسائل سازهای و اقتصادی داشته باشند و در عین حال توجه به مسائل فاضلاب و تصفیه هوای ساختمان الزامی است. تفکیک عرصههای فضایی خانه بواسطه فضاهای بینابین به دلیل مقرون به صرفه نبودن کمرنگ میشود. محل ورودی و فضاهای ارتباط بین طبقات (پله، آسانسور) در میانه آپارتمان جانمایی میشود تا به لحاظ اقتصادی و سازهای حالت بهینهای فراهم آورد. در عین حال توجه به شکلیافتن پذیرایی و فضاهای خصوصی در سازمان فضایی آپارتمانها نیز اهمیت دارد.
معمولا پذیرایی اولین فضایی است که در بدو ورود قرار دارد و فضایی مختص عملکرد ورودی یا فضای تقسیم دیگر بهصرفه نیست. همچنین محل طراحی عرصه عمومی و خصوصی در پلان طبقات به گونهای است که در فضای جمعی کمترین ستونها قرار بگیرد. آشپزخانه معمولا در کنار فضای جمعی قرار میگیرد یا چنان باهم ترکیب شدهاند که حریم یا واسطهای بین آنها دیده نمیشود. نسبت فضای عمومی در برابر فضای خصوصی همچنان دارای اهمیت بالایی است. فضای خصوصی حتی در برخی از موارد کمتر یکسوم مساحت کل فضای خانه است. با توجه به اینکه تعداد فضاهای خصوصی در خانه افزایش مییابد و این افزایش به منزله یک ویژگی مثبت برای خانه است اما همچنان به لحاظ مساحت فضای پذیرایی یا جمعی در خانههای آپارتمانی بیشتر از فضای خصوصی است.
منابع
ـ بهشتی، سید محمد،۱۳۹۵، خانه (از آغاز پهلوی اول تا دههی چهل شمسی)، دو فصلنامه معماری ایرانی.
ـ علیخانفام، لیلا،۱۳۹۶، تاثیر متراژ آپارتمان بر تناسبات عناصر مسكونی آن (طراحی مجموعه مسکونی در میدان ۳۴ نارمک)، پایاننامهی کارشناسی ارشد، دانشگاه هنرهای زیبا.
ـ عینیفر، علیرضا، نسترن، آبرون،۱۳۹۹، تبیین تداوم مهمان پذیری از خانه ایرانی تا آپارتمان معاصر، نشریه معماری و شهرسازی آرمانشهر.
ـ مالککاوکانی، نرگس،۱۳۹۶، جستجوي زبان معماري خانههاي کوتاه مرتبهی تهران (در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۴۵)، پایاننامهی کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی.
ـ مهاجرمیلانی، آزاده، عینیفر، علیرضا، ۱۳۹۸، بازشناسی سازمان فضایی مسکن متداول تهران (موردپژوهی بناهای آپارتمانی ردیفی تا ۶ طبقه، زیرگونه شمالی)، نشریه هنرهای زیبا معماری- شهرسازی.
ثبت دیدگاه